جعفر آباد | ||
|
يك شب در پادگان پاسبخش بودم (نازي همدم من) همه در خواب و من بيدار بودم (نازي همدم من) تفنگم را نهادم بر لب سنگ (نازي همدم من) نشستم گريه كردم با دل تنگ (نازي همدم من) الهي خير نبيني سرگروهبان (نازي همدم من) چرا امشب مرا كردي نگهبان (نازي همدم من) نوشتم نامه اي در برگ انگور (نازي همدم من) شدم بيچاره گشتم از وطن دور (نازي همدم من) نوشتم نامه اي در برگ چايي (نازي همدم من) كلاغ پر من روم مادر كجايي (نازي همدم من) نوشتم نامه اي با برگ خرما (نازي همدم من) چطور طاقت بيارم 21 ماه (نازي همدم من) لباس آش خوري رنگ زمينه (نازي همدم من) برادر غم مخور خدمت همينه... (نازي همدم من)
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۰ فروردين ۱۳۹۸ ] [ ۰۶:۰۷:۵۷ ] [ اكبر اعلمي ]
{COMMENTS}
|
|
[ ساخت وبلاگ :ratablog.com ] |