جعفر آباد
 
نويسندگان
مطالب تصادفی
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 1
همه : 0
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
چت باکس

با حكايت هاي خواندني و آموزنده فارسي دزدي تالاب را دنبال كنيد .

 

درويشي را ضرورتي پيش آمد، گليمى از خانة ياري بدزديد. حاكم فرمود تا دستش بدر كنند. صاحب گليم شفاعت كرد كه من او را بحل كردم. گفتا : به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم. گفت: آنچه فرمودي راست گفتي وليكن هر كه از مال وقف چيزي بدزدد قطعش لازم نيايد والفقير لايملك هر چه درويشانراست وقف محتاجانست.

 

حاكم دست ازو بداشت و ملامت كردن گرفت كه جهان برتو تنگ آمده بود كه دزدي نكردي الا از خانه چنين ياري. گفت: اى خداوند نشنيده‌اى كه گويند: خانه دوستان بروب و در دشمنان مكوب.

 

چون به سختى در بمانى تن به عجز اندر مده
دشمنان را پوست بر كن، دوستان را پوستين

امتیاز:
 
بازدید:
[ ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ ] [ ۰۵:۳۹:۴۱ ] [ اكبر اعلمي ]
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
.: Weblog Themes By ratablog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب